به گزارش نیویورکپست، شرکت جواهرات مجلل «ون کلیف آرپلز» یک گردنبند الماس و یاقوت کبودی را خریده است که قیمت فروش آن حدود یک و نیم میلیون دلار برآورد میشود.
این گردنبند درخشان که در مراسم شام سالانه موزه هنر متروپولیتن خودنمایی کرد، قطعا چشمان حاضران را خیره کرده است.
اما شاید منشا نازی داشتن ثروتی که خرید نخست این گردنبند درخشان را تضمین کرد، موجب انزجار برخی شده باشد.
این گردنبند یکی از ۷۰۰ قطعه جواهری است که کریستیز از سوم مه در اینترنت، و از دهم مه به صورت حضوری به حراج میگذارد.
این گردنبند که پیشبینی میشود ۱۵۰ میلیون دلار قیمتگذاری شود، همراه جواهراتی همچون گردنبند یشم و الماس به قیمت بالا و قطعی ۱۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار در این حراجی شرکت دارد که قرار است از بزرگترین حراجیهای جواهرات تاریخ باشد.
اما درخشش این رویداد، در سایه شرایط نامساعد پیرامونش قرار گرفته است.
به گزارش نیویورکپست، جواهراتی که چوب حراج میخورند، به مجموعه هایدی هورتن فقید تعلق دارند که در سال ۲۰۲۲ درگذشت.
ظاهرا هلموت، همسر هایدی، که ۱۹۸۷ درگذشت، فروشگاههای زنجیرهای پولساز خود را با خریدن کسبوکارهای یهودیان آلمانی پایهگذاری کرد که در جریان جنگ دوم جهانی، مجبور به فروش این کسبوکارها شدند.
گویا هورتن داراییهای ارزشمند را به قیمت بسیار پایینتری خریده است.
اما هیچیک از این جواهرات در جریان جنگ دوم جهانی به غارت نرفته است، بلکه همه را از فروشندگان مشروع آنها خریدهاند.
دیوید د یونگ، نویسنده کتاب «میلیاردرهای نازی: تاریخ سیاه ثروتمندترین سلسلههای آلمانی»، در مصاحبه با روزنامه پست گفت: «از سال ۱۹۳۶ کسبوکار هورتن به سود و رونق رسید.»
یونگ توضیح داد که نخستین مورد از این گونه داراییهای هورتن، فروشگاه زنجیرهای سادهای بود که در ۱۹۳۳ از یکی از کارفرماهای یهودیاش خرید.
مالک این فروشگاه مجبور بود از آلمان بگریزد و به همین دلیل، این کسب وکار را به قیمتی منصفانه فروخت.
اما آن مورد استثنا بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
«هورتن اغلب کسبوکارها را به ۶۵ درصد قیمتشان میخرید. مقامهای نازی واسطهگری این خریدها را میکردند. افزون بر این، هورتن امور بانکی این خریدها را با کمک دلالی اداره میکرد که کارمندش بود. خانوادههای یهودی شرکتهای خود را فروختند تا هرطور شده از آلمان لعنتی خارج شوند.»
هورتن امپراتوری «فروشگاههای زنجیرهای هورتن» را طی فرایندی معروف به «آریاییسازی» ساخت؛ یعنی اجبار یهودیان به فروش کسبوکارهای خود به «آریاییها» به قیمتهای بسیار پایینتر از ارزش واقعی.
به گزارش نیویورکپست، یونگ گفت: «یا خود هورتن یا مقامها، آنها را مجبور میکردند. [یهودیان] یا کسبوکارشان را ارزان فروختند، یا آنها را از دست دادند.»
پس از این خریدها، هورتن شروع به تبلیغات در روزنامهها کرد و با افتخار اعلام کرد که این کسبوکارها اینک به آریاییها تعلق دارند.
این اشرافی مالک فروشگاههای زنجیرهای، بر فرض که اعتقادی هم به وعدههای هیتلر نداشته بوده باشد، در واقع جزو بیگناهان جنگ جهانی دوم نبود.
یونگ گفت: «او در ۱۹۳۷ عضو حزب نازی شد و روابط نزدیکی با آنها داشت. اما به جهانبینی نازی معتقد نبود. تمایل داشت امپراتوری کسبوکارش را گسترش دهد.»
به گفته یونگ، هورتن «صرفا فرصتطلبی بود که فرصت را برای رشد کسبوکارش غنیمت شمرد و از مالک کسبوکاری کوچک، به غول فروشگاهی زنجیرهای در پایان جنگ دوم جهانی تبدیل شد. او کسبوکارش را از آلمان به مناطق تحتاشغال آلمان گسترش داد» تا با هزینه کمتر، کسبوکارها را از آن خود کند.
اشتفانی اشتفان خیلی خوب از تمام اثراتی که این معاملههای کثیف هورتن بر زندگی قربانیانش داشت، خبر دارد. پدر او، رینولد اشتفان، در بزرگترین فروشگاه زنجیرهای آمستردام کار میکرد. چشم هورتن دنبال این ملک بود.
اشتفان نویسنده کتاب «از نظر سیاسی اعتمادناپذیر» که روایت ملک خریدنهای هورتن است، در مصاحبه با نیویورکپست گفت: «هورتن ضبط کسبوکارهای یهودیان را تبدیل به روال کرد.»
«او از نفوذ خود در میان اشغالگران آلمانی هلند استفاده کرد و مدیری آلمانی به کار گمارد [تا آن کسبوکارها را به او نشان دهد].»
«این مرد فورا پدرم را اخراج کرد، زیرا پدرم با آریاییسازی مخالف بود و به مالک توصیه کرد که نفروشد.»
به گزارش نیویورکپست، مالک تحت فشار نازیها ملک خود را فروخت و طرح فرار به آمریکا را ریخت، اما پیش از اینکه نقشهاش را عملی کند، گیر نازیها افتاد.
حرص و آز هورتن به زندگی پدر اشتفان لطمه زد و بر خانوادهاش اثر منفی گذاشت.
او میگوید: «پدرم از هورتن شکایت کرد، مشاور حقوقی استخدام کرد و پول زیادی صرف این فرایند کرد. متاسفانه چون اکثر قضات همان نازیهای قدیم بودند و هورتن روابط خوبی با آنها داشت، پدرم در این پرونده شکست خورد.»
موسسه کریستیز با پی بردن به اینکه ثروتی به دستآمده از روشهای نادرست، مبنای تامین اعتبار برای خریدن این جواهرات نفیس و از جمله گردنبند الماس بولگاری به ارزش تخمینی یک و نیم میلیون دلار بوده است، رشته بیانیههایی در مورد این وضعیت صادر کرد.
گیلائوم سروتی، مدیرعامل موسسه کریستیز، تاکید کرد: «تمام درآمد حاصل از این فروش به بنیادی حامی اهداف نوعدوستانه شامل خدمات بهداشتی، تامین رفاه کودکان و ترویج هنر اختصاص خواهد یافت.»
او همچنین تایید کرد که کریستیز «... از کسبوکار نخستین همسر درگذشته خانم هورتن در دوران نازیها، دورهای که او شرکتهای به زور به فروش گذاشتهشده یهودیان را میخرید، به صورت کاملا مستند آگاه است.»
البته چنین تصدیقهایی اشتفان را چندان آسودهخاطر نمیکند.
او میگوید: «این حراج، مایه کسباعتبار و درآمد برای کریستیز میشود» و ظاهرا ارزش تقریبی هنگفت یک میلیون و ۵۰۰ میلیون دلاری گردنآویز الماس سبزفام، اثری روی او ندارد.
«در نخستین اطلاعیه حراجشان هیچ حرفی از گذشته نیست. باید به پیشینه هلموت هورتن اشاره میکردند... پایه ثروت او، دست انداختن به داراییهای یهودیان بود. در واقع، خریدن جواهرات و آثار هنری در این حد، فقط به این صورت میسر بود.»
دشوار بتوان گفت که آیا هایدی هورتن در ۱۹۶۶، زمانی که در سن ۱۹ سالگی با هلموت حدود ۵۰ ساله ازدواج کرد، از روش ناخوشایند همسرش در رسیدن به ثروت خبر داشت، یا نه. او دیگر زنده نیست که به این پرسش پاسخ دهد.
اما هم یونگ و هم اشتفان معتقدند که خبر داشته است.
به گزارش نیویورکپست، آنها به گزارشی راجع به گذشته او اشاره میکنند که به سفارش هایدی تهیه شده و برای تحقیقات و نوشتن آن، مورخی را استخدام کرده بود.
دویونگ میگوید: «خبر داشت؛ وگرنه چرا تحقیقی را درباره گذشته او سفارش داد؟»
در گزارشی در نیویورکتایمز تایید شده است که هورتن با خریدن شرکتهای متعلق به یهودیان به ثروت رسیده است، اما سودی که به دست آورد، کمتر از مقداری بود که سر زبانها افتاد.